شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

درب کنسرو بازکن برقی

منيف

+ سال با محرم آغاز مي شود و محرم ماه حسين است سال با حسين آغاز مي شود. آيا مي توانيم عمر خود را و سال هاي خود را و لحظه لحظه هاي خود را با حسين آغاز کنيم و با حسين به انجام برسانيم؟ اگر با حسين آغاز نکنيم با چه کسي و چه چيزي آغاز خواهيم کرد؟! و براي چه کسي و چه چيزي به انجام خواهيم رساند؟ با چه محبوبي؟! يا چه مقصودي؟!
منيف
با کدام قدرت و لذت و ثروت و رياست با کداميک از ميوه هاي دنيا و با کدام صاحب نعمت و صاحب عنوان و صاحب مقام حسين را مبادله مي کنيم؟! آيا حسين را ميتوانيم با تمامي دنيا، حتي با تمامي حدود و قصور و با تمامي لذت ها و شادي هاي بهشت مبادله کنيم؟! آيا در اين مبادله برده ايم و به غنيمت رسيده ايم و يا باخته ايم و از دست داده ايم و بالاتر، از دست رفته ايم؟! من خودم را ميگويم که به محبت رسيده ام
منيف
و با تمامي روشني و بينات يافته ام. خودم را ميگويم که با حسين ... شادي رنجها را تجربه کرده ام و دور از او ... خستگي شاديها را چشيده ام من خودم را ميگويم؛ چگونه ميتوانم حسين را با حکومت ري با گندم ري نه، بالاتر با حکومت شام و با حکومت دنيا عوض کنم؟ چگونه ميتوانم معامله کنم؟! چگونه ميتوانم؟! دست نوشته استاد علي صفايي

منيف

+ بر مشامم ميرسد هر لحظه بوي کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوي کربلا

منيف

+ منم جا موندم...
از كربلا؟

منيف

+ تا وقتي سمت و سوي اصلي برنامه ها تلاش براي ماندن در قدرت باشه اقتصاد ايران تغيير جدي نخواهد داشت. متاسفم براي ترسوهايي که به اقرار خودشون جرئت يارانه ندادن به افراد ثروتمند شناسايي شده را ندارند.
منيف
پ.ن: برنامه شناسنامه دکتر الياس نادران رو حتما ببينيد.
دکتر هم بود اين ؟ :-/

منيف

+ هيچکس حقيقت ايمان را کامل نميکند مگر اينکه جدال لفظي را رها کند، هرچند حق با او باشد. رسول الله (ص)- بحارالانوار، ج2، ص138
@};-

منيف

+ اللهم ارزقنا ... :) حبيب با همسرش صبحانه مي‌خوردند که قاصد آمد و نامه را داد و رفت. حبيب نامه را گرفت و خواند. همسرش سؤال کرد نامه از کيست؟ گفت اين نامه از حسين پسر پيغمبر است. همسرش گفت چه نوشته است؟ حبيب گفت هيچي ! آمده کربلا، من را هم دعوت کرده که بروم و به او کمک کنم. همسرش پرسيد: مي روي يا نه ؟ حبيب گفت: نه ، من نمي‌توانم بروم!
منيف
البته حبيب، به قول معروف، تقيه مي‌کرد، براي اينکه مبادا يک وقت قبيله‌اش بفهمند و نگذارند که او برود. همسرش سؤال کرد: نمي‌روي؟! حبيب گفت نه ، من پير شده و کَرِّ و فَرّي ندارم؛ چطور با او راه بيفتم؟ همسرش گفت: حسين پسر پيغمبر تو را دعوت کرده، آن وقت تو نمي‌خواهي دعوت او را اجابت کني؟! جواب خدا را چگونه مي‌تواني بدهي؟! حبيب گفت مي‌داني اگر من بروم، عبيدالله چه کار مي‌کند؟ خان? مرا خراب مي‌کند
منيف
و تو را به اسارت مي‌گيرد و مي‌برد. هم? اين عواقب و ضربه‌هاي دنيايي را براي او بيان کرد. همسرش گفت: تو برو ! بگذار خانه را خراب کند، بگذار مرا به اسارت بگيرد. حبيب باز هم گفت: نه، من نمي‌روم. اينجا بود که همسرش بلند شد، روسري خودش را بر سر حبيب انداخت و به او گفت: نمي‌روي؟!
همه 5 نظر
هيچي!!!
@};-

منيف

+ قلب، مهمانخانه نيست که آدم ها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روز توي آن بمانند و بعد بروند قلب، لانه گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود و در پاييز باد آن را با خودش ببرد.
منيف
نادر ابراهيمي

منيف

+ از تمام رمز و راز هاي عشق جز همين سه حرف ساده جز همين سه حرف ساده ميان تهي چيز ديگري سرم نمي شود من سرم نمي شود ولي... راستي دلم که مي شود
منيف
قيصر امين پور

منيف

+ خداجون ميخواي چه رزقي بدي که انقدر بهم سخت ميگيري؟ صبر ميکنم که هرچه از دوست رسد نکوست ...
*ليلا*
حلال تر از امروز.
@};-

منيف

+ اين اربعين منم بطلب ...
:( منم

منيف

+ حيف جووني اي که بخواد توي اين دانشگاه ها تلف بشه.
* کميل *
فاصله مطلب قديم و جديد 5 سال !

منيف

+ دلم براي پارسي بلاگ و وبلاگم تنگ شده. اين کنکور لعنتي....

منيف

+ سلام به همه‏ي دوستان با يادداشتي به عنوان "يا ليتنا كـنّـا معكم" به روز هستيم يا علي مدد
درب کنسرو بازکن برقی
منيف
رتبه 0
0 برگزیده
157 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top