سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام روز :   پرخوری، حجاب تیز فهمی است [امام علی علیه السلام]

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت‌ معصومه (علیها السّلام) در روز اول ماه ذیقعده سال 173 هجری قمریمیلاد کریمه‌ی اهل بیت مبارک، درمدینه چشم به جهان گشود.
آغاز ماه ذیقعده برای امام‌رضا (علیه السّلام) و دودمان نبوّت، پیام‌آور شادی مخصوص و پایانه‌ی یک انتظار عمیق و استثنایی است، زیرا حضرت نجمه (علیها السّلام) فرزندی جز امام‌رضا (علیه السّلام) نداشت، و مدّتها پس از امام‌رضا (علیه السّلام) صاحب فرزندی نشد [زیرا امام‌رضا (علیه السّلام) در سال 148 ه.ق متولّد گردید،ولی حضرت معصومه (علیها السّلام) در سال 173، یعنی با 25 سال فاصله] با توجّه به این‌که امام‌صادق (علیه السّلام) به ولادت چنین بانویی، بشارت داده بود، بنابراین پس از آنکه حضرت معصومه (علیها السّلام) دیده به جهان گشود، آن روز برای حضرت نجمه (علیها السّلام) و امام‌رضا (علیه السّلام) روز شادی و سرور وصف‌ناپذیر و روز مهم از ایام الله بود.
چرا حضرت معصومه (علیها السّلام) ازدواج نکرده است؟
تقریباً قطعی است که حضرت معصومه (علیها السّلام) ازدواج نکرد، در این صورت این سؤال پیش می‌آید که سنّت ازدواج از مستحبّات مؤکّد اسلامی است، تا آنجا که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «در اسلام در پیشگاه خدا بنایی بر پا نشده که محبوب‌تر و عزیزتر از بنای ازدواج باشد.»
پاسخ:
1- دختران امام‌کاظم (علیه السّلام) به‌ویژه حضرت معصومه (علیها السّلام) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو و همسر مناسبی نیافتند، تا با او ازدواج کنند.
امام‌کاظم (علیه السّلام) به آنها سفارش کرده بود که با رأی و مشورت برادرشان امام‌رضا (علیه السّلام) ازدواج کنند. این سفارش و قرائن دیگر بیانگر آن است که باید برای آنها همسر مناسبی باشد. با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا (علیها السّلام)، امام‌صادق (علیه السّلام) فرمود: «اگر خداوند متعال، علی (علیه السّلام) را برای فاطمه (علیها السّلام) نمی‌آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او، همسر مناسبی برای فاطمه (علیها السّلام) پیدا نمی‌شد.»
2- ترس و وحشت حکومتِ پر از خفقان و اختناقِ هارون، به گونه‌ای بود که کسی جرأت نمی‌کرد با دختران امام‌کاظم (علیه السّلام) ازدواج نماید و داماد آن حضرت شود، زیرا دامادی آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتی هارون، موجب خطر شدید برای آن داماد میشد. به این ترتیب، حضرت معصومه (علیها السّلام) و بعضی از خواهرانش، از ازدواج صرف‌نظر کردند.
حرکت به سوی ایران
مأمون عباسی درسال 200 هجری قمری، با نامه‌ها و پیامهای بسیار، امام‌رضا (علیه السّلام) را به خراسان دعوت کرد. آن بزرگوار، ناگزیر از روی اکراه این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود به سوی خراسان آمد. یک سال بعد حضرت معصومه (علیها السّلام) به شوق دیدار برادرش با همراهان از مدینه رهسپار خراسان شدند. وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه (علیها السّلام) بیمار شد؛ پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ. پس به خدمتکار دستور داد که به جانب قم حرکت کنند. چون خبر ورود آن بانوی با عظمت به آل‌سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند. در میان آنها موسی‌بن‌خزرج به کاروان حضرت رسید، زمام شتر حضرت را گرفته و به طرف قم آورد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیرایی کرد، ولی پس از 16 یا 17 روز آن بانوی ارجمند رخت از جهان بربست.
ماجرای دفن جنازه‌ی حضرت معصومه (علیها السّلام)
زمینی که آستانه‌ی حضرت معصومه (علیها السّلام) در آن واقع است، بابلان نام داشته و ملکی از ملکهای موسی‌بن‌خزرج بوده است. این زمین را موسی‌بن‌خزرج که هم مهمان‌دار حضرت بود و هم در عصر خود رئیس و محترم بود، برای مدفن آن حضرت معین کرد.
آل سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره‌ی حضرت معصومه (علیها السّلام) قرار دهند. پس از آنکه جنازه مطهر آن بی‌بی بزرگوار را غسل داده و کفن نمودند، آن را به آن سرزمین آوردند. در این وقت میان آل‌سعد گفتگو شد که چه کسی داخل قبر شده و جنازه را در سرداب به خاک بسپارد. سرانجام اتفاق کردند که شخصی به نام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالحی بود داخل قبر شود و آن گوهر پاک را دفن کند. چون به سراغ آن مرد رفتند ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقابدار پیدا شدند، همین که به نزدیک ر‌سیدند از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه‌ی حضرت معصومه (علیها السّلام) نماز گزاردند؛ سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند. آنگاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.آنگاه موسی‌بن‌خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تا هنگامی‌که حضرت زینب دختر امام‌ نهم وارد قم گردید و قبّه‌ای بر آن مرقد مطهّر بنا کرد.
نگاهی به فضایل حضرت معصومه (علیها السّلام)
در زیارتنامه‌ای که در شأن حضرت معصومه (علیها السّلام) از امام‌رضا (علیه السّلام) نقل شده، حضرت به عنوان: دختر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، دختر فاطمه و خدیجه (علیهما السّلام)، دختر امیرمؤمنان علی (علیه السّلام)، دختر حسن و حسین (علیهما السّلام)، دختر ولیّ خدا (امام‌کاظم (علیه السّلام))، خواهر ولیّ خدا (امام‌رضا (علیه السّلام)) و عمّه‌ی ولیّ خدا (امام‌جواد (علیه السّلام)) خوانده شده است. این تعبیرات، تنها بیانگر شرافت خانوادگی نیست، بلکه علاوه بر آن، بیانگر آن است که حضرت معصومه (علیها السّلام) از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی به راستی فرزند روح و جسم پیامبر و حضرت زهرا و خدیجه کبری و امامان معصوم (علیهم السّلام) است.
روایت شده که امام‌رضا (علیه السّلام) فرمود: «مَن زارَ المعصومة بقُم کَمَن زارَنی» یعنی «کسی که معصومه (علیها السّلام) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.»
امام‌رضا (علیه السّلام) به ما یاد داده‌اند که در زیارت حضرت معصومه (علیها السّلام) چنین بخوانیم: « یا فاطمةُ اشفَعی لی فی الجنّة، فاِنّ لکِ عندالله شأن مِن الشّأن» یعنی «ای فاطمه معصومه (علیها السّلام)! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت کن، چرا که تو در پیشگاه خداوند دارای مقام و منزلتی بس ارجمند هستی.»
امام‌صادق (علیه السّلام) قبل از ولادت حضرت معصومه (علیها السّلام) در ضمن گفتاری در شأن قم فرمود: «و به زودی در قم بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود، پس هر کس او را زیارت کند بهشت بر او واجب می‌گردد.» این پیشگویی امام‌صادق (علیه السّلام) در سخن دیگری نیز آمده که فرمود: در قم بانویی از فرزندانم رحلت می‌کند که به شفاعت او همه‌ی شیعیانم وارد بهشت می‌گردند.
القاب حضرت معصومه (علیها السّلام):
در زیارتنامه‌ای که صاحب کتاب انوار المشعشعین نقل کرده است، در فرازی خطاب به حضرت معصومه (علیها السّلام) چنین می‌خوانیم: «السّلام علیک ایّتها الطّاهرة الحمیدة البرّة الرّشیدة التّقیّة النّقیّة الرّضیّة المرضیّه» یعنی سلام بر تو ای پاک‌سرشت و پاک‌روش، ای ستوده، ای نیکوکار، ای بانوی رشدیافته و پاک و پاکیزه، ای بانوی شایسته وپسندیده.»
برگرفته از کتاب "حضرت معصومه (علیها السّلام) فاطمه‌ی دوم" نوشته‌ی محمّد محمّدی اشتهاردی


تهیه و تنظیم توسط رضوان در جمعه 87 آبان 10 ساعت 7:39 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
آدم ابلهی در راه، یک دفعه، پوست موزی را روی زمین می بیند و با خود می گوید:ای وای!  دوباره باید زمین بخورم!
معمولا افراد با شنیدن چنین لطیفه هایی می خندند  در حالی که وضعیت رفتاری بسیاری از ما شبیه همین حکایت است. مثلا: جوانی که در وضعیت گناه و تحریک شهوت قرار می‌گیرد و می‌گوید: ای وای! دوباره باید گناه کنم!
 یا کسی که با تحریک غضب گویی با خود می گوید: ای وای! دوباره باید فریاد بکشم، فحش بدهم  و دعوا کنم!
این موقعیت ها تماما مضحک و در واقع ناراحت کننده است.

بله چون می‌شود پوست موز در مسیر باشد و زمین نخورد.
می‌شود وقتی که ناخواسته در موقعیت گناه قرار گرفتیم ، از آن عبور کرده و گناه نکنیم!

این فقط نیاز به "تصمیم" و "تمرین" دارد.
باید یاد بگیریم کنترل رفتارمان را در دست خودمان بگیریم.

 بارها این قبیل جملات را شنیده اید: "فلانی من را عصبانی می‌کند!" " گریه ی بچه... دیوانه ام می‌کند." "ترافیک من را کلافه می‌کند!" و ...
نقش خودِ گوینده ی منفعل این جملات در عصبانی شدن، دیوانه شدن و کلافه شدن چقدر است؟
به راستی چه کسی باید واکنش‌های ما را مدیریت و رهبری کند؟ دیگران؟!!!
برگرفته از سایت استاد شهاب مرادی


تهیه و تنظیم توسط مُنیف در پنج شنبه 87 مهر 11 ساعت 3:0 صبح
vh  


تهیه و تنظیم توسط مُنیف در جمعه 87 مهر 5 ساعت 4:47 عصر
<      1   2